- بند گشادن
- بند بر گرفتن باز کردن بند بند وا کردن قید و بند را باز کردن مقابل بند بستن: (از دست و پای محکوم بند گشودند)
معنی بند گشادن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بند بر گرفتن باز کردن بند بند وا کردن قید و بند را باز کردن مقابل بند بستن: (از دست و پای محکوم بند گشودند)
مفصل، وتر عضله
باز کردن آغوش، ورزیدن آزمودن تجربه کردن، اظهار قوت کردن، روان گشتن
نهادن بند بر گردن و دست و مانند آن غل و زنجیر و قید نهادن بر
در بند و زندان گذرانیدن، در زندان به سر بردن
گشودن سد و جریان دادن آب آن، خراب کردن هدم، تسخیر کردن در تصرف خود در آوردن
حلال مشکلات، گشاینده
به چیزی آویختن
به چیزی چسبیدن، به چیزی آویختن